اصطلاحات قرآنی

پدیدآورد صالح عضیمهحمیدرضا آژیر

نشریهمشکوة

شماره نشریه15

تاریخ انتشار1389/02/19

منبع مقاله

share 1086 بازدید
اصطلاحات قرآنی

د صالح عضیمه - حمید رضا آژیر

علامه راغب اصفهانی می‏گوید:«ذکر»معانی مختلفی دارد، یکی از معانی حالتی نفسانی است که آدمی می‏تواند بدان وسیله هر شناخت و معرفتی را که قبلا حاصل کرده است، حفظ کند.
ذکر نیز مانند«حفظ»است با این تفاوت که، واژه حفظ، به اعتبار دریافتن و نگهداری و ذخیره‏سازی یک معناست، در حالی که ذکر، به اعتبار حضور آن معنا در ذهن و به خاطر آوردن آن است.
گاهی ذکر را برای حضور معنایی در قلب یا سخن، هر دو، به کار می‏برند و به همین سبب «ذکر»دو گونه است:ذکر قلبی و ذکر زبانی، و باز هریک از این دو هم دو گونه است: اول-یاد و ذکری که بعد از فراموشی است.دوّم-ذکری که پس از فراموشی نیست بلکه، در واقع ادامه همان حفظ و به خاطر سپردن است.و لذا به هر سخنی«ذکر»گفته می‏شود.از نوع اول:نمونه ذکر زبانی، سخن پروردگار است که فرموده است:«لقد انزلنا الیکم کتابا فیه ذکر کم» 1 .ذکر به قرآن نیز اطلاق شده است مانند این قول پروردگار، که فرموده است:«هذا ذکر مبارک انزلناه» 2 و«هذا ذکر من معی و ذکر من قبلی» 3 و«انزل علیه الذکر من بیننا». 4
از معانی دیگر ذکر، شرافتی است که حاوی همه محامد و ستایشهاست که بلندآوازگی و شهرت را نیز در بردارد چنان‏که خداوند می‏فرماید:«ص و القرآن ذی الذّکر» 5 و«انه لذکرک و لقومک/»} 6 ولی ذکر در این آیه شریفه:«قد انزل اللّه الیکم ذکرا رسولا» 7 صفت پیامبر اکرم(ص) است همچنان‏که«کلمه»صفت عیسی(ع)است زیرا ظهور پیامبر اکرم(ص)در کتابهای آسمانی پیشین بشارت داده شده بود و در این صورت واژه«رسولا»بدل از واژه«ذکر»خواهد بود.
و امّا منظور از ذکر در این آیات‏«فأسألوا أهل الذکر» 8 و«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذّکر» 9 وحی به‏طور کلّی و کتب دینی پیشین به‏طور خاص می‏باشد.
از نوع دوم:علامه راغب اصفهانی می‏گوید:این آیه شریفه نمایانگر ذکر پس از فراموشی است:«...فانّی نسیت الحوت و ما أنسانیه الاّ الشّیطان ان اذکرة...» 10
و این آیات را نیز می‏توان به عنوان نمونه قلبی همراه با ذکر زبانی ارائه کرد:فاذکروا اللّه کذکرکم آباءکم او أشدد ذکرا» 11 و«فاذکروا اللّه عند المشعر الحرام و ادکروه کما هداکم» 12
شاید دقیقترین مدلول ذکر، همان وجود به معنای حضور همیشگی ذاتی و صفتی باشد.راغب اصفهانی نمونه معنای مذکور را این آیه می‏داند:«هل أتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا» 13 .وی معنای آیه را چنین می‏داند:«یعنی انسان به ذات خویش چیز موجودی نبود هرچند که در علم خداوند وجود داشته است.»و هرچه ذکر در ذاکر افزایش یابد، نسبت تعّین ذاکر نیز افزایش می‏یابد.
در این‏جا، دلایل و روابط پنهان دیگری نیز به چشم می‏خورد که از دور به ذکر و نظریه شناخت اشاره دارد و تحقیق این مطلب برای کسی که خواهان تفصیل آن است دشوار نمی‏نماید. برای مثال می‏توانیم معنای فوق را از این آیه شریفه دریافت کنیم:«أولا یذرک الانسان انا خلقناه من قبل» 14 .می‏بینیم که در کنار معنای تدکّر، مفهوم تدبّر و تأمّل نیز به چشم می‏خورد.آیا بیرون آمدن از غفلت و عناد چیزی جز به کار انداختن اندیشه و مشغول داشتن خرد است؟!
راغب اصفهانی در توضیح این آیه به همین سخن بسنده می‏کند که:«آیا انسان انکارکننده قیامت و بعث، خلقت اولیه خود را به یاد نمی‏آورد تا برای پذیرفتن به بازگشتن در قیامت، استدلالی باشد.؟»تردیدی نداریم که آیه فوق معنایی را که ذکر کردیم در بردارد.
علامه طباطبائی نیز درباره«ذکر»سخنی دارد که شیرینی استنباط از آن احساس می‏شود. ایشان هنگامی که به آیه‏«فاذکرونی أذکرکم» 15 می‏رسد چنین می‏گوید:«گاهی ذکر در برابر غفلت قرار می‏گیرد مانند این سخن پروردگار که:«و لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا» 16 .غفلت عدم‏علم به علم است با بقاء اصل علم بنابراین، ذکر برخلاف آن یعنی، علم به علم است.گاهی نیز غفلت در برابر فراموشی قرار می‏گیرد بدین معنا که، صورت علم از خزانه ذهن پاک شود و در این صورت ذکر در مقابل آن قرار خواهد گرفت چنان‏که پروردگار می‏فرماید:«و اذکر ربک اذا نسیت 17 »و ظاهرا اطلاق ذکر لفظی به ذکر، نیز از همین قبیل است زیرا:ذکر هر امری، از آثار ذکر قلبی آن است مانند قول پروردگار که:«قل سأتلو علیکم منه ذکرا» 18 .و نظیر این آیه بسیار است و اگر ذکر لفظی، ذکر حقیقی باشد، در این صورت یکی از مراتب ذکر به شمار می‏آید زیرا، در این هنگام ذکر لفظی منحصر در ذکر حقیقی خواهد بود و به‏طور کلّی ذکر دارای مراتبی است چنان‏که پروردگار فرموده است:«ألا بذکر اللّه تطمین القلوب 19 »و«و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و حیفة و دون الجهر من القول 20 »و«فاذکروا اللّه کذکرکم آباءکم أوشد ذکرا 21 »و شدّت ذکر در این‏جا، از اوصاف معناست، نه لفظ.»
علامه سپس به ذکر تعدادی از احادیث می‏پردازد که ما به ذکر دو حدیث از سخنان پیامبر اکرم ص بسنده می‏کنیم: 1-«انا جلیس من ذکرنی»من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند. 2-«من اطاع اللّه فقد ذکر اللّه و ان قلت صلاته و صیامه و تلاوته للقرآن و من عصی اللّه فقد نسی اللّه و ان کثرت صلاته و صیامه و تلاوته للقرآن»
کسی که از خدا فرمانبرداری کند او را یاد کرده است اگرچه، تلاوت قرآن و نماز و روزه‏اش افزون باشد.
«قشیری»در رساله خود نقل می‏کند که:«ابو علی دقّاق»از یکی از عرفا شنید که چنین می‏گفت:من«ذکر»را از«فکر»کاملتر می‏دانم زیرا حق تعالی با«ذکر»توصیف شده است نه با«فکر»و آنچه خداوند سبحان، بدان توصیف شود کاملتر از آن چیزی است که، اختصاص به خلق دارد»پس ابو علی دقاق، سخن او را تأیید کدر و آن را سخنی زیبا شمرد.
قشیری، سپس چنین می‏گوید:«در بعضی کتابها آمده که موسی(ع)خطاب به حق تعالی عرض کرد:پروردگارا کجا سکونت داری؟ندا آمد که:در قلب بنده مؤمنم.معنای این سخن همان استقرار ذکر در قلب است.»
قشیری، از«حسن بصری»چنین روایت می‏کند:«شیرینی و حلاوت را در سه چیز بجویید: نماز، ذکر و تلاوت قرآن.اگر این شیرینی این سه چیز را یافتید، رستگار شده‏اید و در غیر این‏صورت آگاه باشید که در، به روی شما بسته است.به راهبی گفته شد:آیا روزه‏داری؟گفت:روزه‏دار به ذکر اویم و افطارم هنگامی است که جز او از خاطرم بگذرد.»
و چه زیباست اشعاری که قشیری از«شبلی»روایت کرده، اشعاری که به الفاظ شیرین و وسعت دید، آراسته است:
ذکرنک، لا انّی نسیتک لحمة
و أسیر ما فی الذکر ذکر لسانی 22
و کدت بلا وجد اموت من الهوی
وهام علی القلب باخفقان 23
فلمّا رآنی الوجد انّک حاضری
شهدتک موجودا بکلّ مکان 24
فخاطبت موجودا بغیر تکلّم
و لاحظت معلوما بغیر عیان 25
«ذکری»نیز به کثرت ذکر، اطلاق می‏شود و دارای مبالغه بیشتری است و از واژه«ذکر» رساتر و بلیغ‏تر است.چنان‏که خداوند می‏فرماید:«رحمة منّا و ذکری لأولی الالباب 26 »و«و ذکر فان الذّکری تنفع المومنین 27 .»
«تذکره»یعنی، آنچه را که به وسیله آن، چیزی به یاد می‏آید و از دلالت و امارت، یعنی دلیل و نشانه، عمومی‏تر و فراگیرتر است.خداوند می‏فرماید:«فما لهم عن التذکرة معرضین» 28 و «کلا انّها تذکرة 29 »که مراد از تذکره در این‏جا، قرآن مجید است.
از کسانی که در توضیح این واژه«ذکر»، گوی سبقت را از دیگران ربوده، «سلطان محمّد» عارف است که در تفسیر خود«بیان السعادة»به بحث درباره این اصطلاح پرداخته است و ما نیز به بیان قسمتی از سخنان وی می‏پردازیم، او چنین می‏گوید:«یکی از معانی ذکر، حفظ معنا در خاطره است و به جاری کردن این معنا به زبان نیز اطلاق می‏شود و به معنای آوازه و شرف نیز آمده است و این سخن پروردگار:«و انّه لذکرلک و لقومک 30 »هر دو وجه را در بر دارد.از امام صادق(ع)روایت شده که فرموده است:«من کان ذاکرا للّه علی الحقیقة فهو مطیع و من کان غافلا عنه فهو عاص.»کسی که حقیقة به ذکر خدا مشغول باشد مطیع پروردگار است و کسی که از یاد خدا غافل شود پروردگار را عصیان کرده است.
بنابراین، اطاعت نشانه هدایت است چنان‏که، معصیّت نشانگر گمراهی، و این هر دو ریشه در ذکر و غفلت دارند.از حضرت باقر(ع)روایت شده است که فرمود:«لایزال المؤمن فی صلاة ما کان فی ذکر اللّه، قائما کان أو جالسا أو مضطجعا انّ اللّه سبحانه یقول:الّذین یذکرون اللّه قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار 31 »مؤمن مادامی که در یاد خداست در حقیقت به نماز ایستاده است، چه نشسته و چه ایستاده و چه خوابیده باشد.خداوند سبحان فرموده است:الذین یذکرون اللّه قیاما و قعودا..
این خود نشانگر آن است که ذکر خدا همان نماز یا حقیقت و روح نماز است و نماز قالب این حقیقت(ذکر)به شمار است و به همین سبب می‏توان ذکر را بالاتر از نماز دانست».
سلطان محمّد، سپس به تعریف مراتب ذکر می‏پردازد و مهمترین آنها را به چهار دسته تقسیم می‏کند: 1-نخستین مرحله، «ذکر لسانی»است که آن را ذکر جلی می‏نامند و آن بر زبان آوردن اوصاف و اسماء«مذکور»است.ذهن و احساسات شخص ذاکر در این هنگام تماما متوجّه ذکر زبانی است به گونه‏ای که هرگز از مذکور جدا نمی‏شود تا آن جا که«مذکور»اصل، و«ذاکر» تابعی از آن است.
2-«ذکر قلبی»، این نوع ذکر، اصطلاحی صوفیانه است که آن را«ذکر خفی»می‏نامند.در این نوع ذکر، «مذکور»بر«ذاکر»غلبه می یابد.ذکر قلبی، برحسب نزدیکی و دوری آن، از ذکر لسانی و نیز برحسب حضور و اتحّاد فنا در مذکور و بقا بعد از فنا و عدم آن، دارای مراتب و درجاتی است.
3-«ذکر نفسانی»، و آن تذکّر مذکور است در نفس.این نوع ذکر نیز همان اعتبارات ذکر نوع دوم به مراتب و درجاتی تقسیم می‏شود.
4-به یاد داشتن مذکور، در انجام هر کاری و به هنگام استفاده از هر نعمتی، با یادآوری اوامر و نواهی او و سپاسگزاری از نعمتهای او.این نوع ذکر نیز دارای مراتب و درجاتی است.
«سلطان محمّد»، به این مقدار از سخن بسنده نکرده است و کسی که خواهان پژوهش بیشتری است، می‏تواند به«بیان السعاده»مراجعه کند.
مراجعه به شرح عین القضاة همدانی بر سخنان بابا طاهر عریان را نیز به کسانی که در این زمینه خواهان تحقیق بیشتری هستند، توصیه می‏کنیم زیرا فواید بسیاری را در بردارد و حاوی موضوعات سره‏ای است که روحانیّت تذکّر را، برای طالبان آن روشن می‏سازد.
در پایان، مراجعه به کتاب ختم الاولیاء نوشته حکیم ترمذی را نیز مفید می‏دانیم.
و فرض علیکم حج بیته الحرام، الذی جعله قبلة للانام... و جعله سبحانه علامة لتواضعهم لعظمته، و اذعانهم لعزته... جعله سبحانه و تعالی للاسلام عملا، و وللعائذین حرما، فرض حقه، و أوجب حجه، و کتب علیکم و فادته فقال سبحانه:«و للّه علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا و من کفر فان اللّه عن العالمین»
«نهج البلاغة، خطبة 192»
خداوند حج خانه حرم خود را بر شما واجب کرده است، خانه‏ای که قبلا مردم قرارش داده است.
خدای سبحان آن را نشانه تواضع مردم برای عظمت او و اعترافشان به عزت و بزرگی خودش قرار داده است.
خداوند سبحانه و تعالی آن خانه را علامت آشکار اسلام، و حرم امنی برای پناهندگان قرار داده است، حقّ آن را واجب کرده و زیارت آن را بر شما نوشته و فرموده است:از خداست بر مردم حج خانه، بر هرکس که بتواند به آن راه یابد و کسی که کفر ورزد(باید بداند)که بی‏گمان خداوند از همه جهانیان بی‏نیاز است.

پی نوشت ها:

(1)-انبیاء/10
(2)-انبیاء/50
(3)-انبیاء/24
(4)-ص/8
(5)-ص/1
(6)-زخرف/44
(7)-طلاق/10
(8)-انبیاء/7
(9)-انبیاء/105
(10)-کهف/63
(11)-بقره/200
(12)-بقره/198
(13)-انسان/1
(14)-مریم/67
(15)-بقره/152
(16)-کهف/28
(17)-کهف/24
(18)-کهف/83
(19)-رعد/28
(20)-أعراف/205
(21)-بقره/200
(22)-تو را به خاطر می‏آورم و هرگز لحظه‏ای فراموشت نمی‏کنم و کمترین ذکر من، ذکر زبانی است.
(23)-نزدیک بود از عشق تو بمیرم بدون آن‏که غمی مرا در برگیرد در حالی که قلبم با تپش تند خود سرگشته بود.
(24)-پس هنگامی که وجد و شوق تو را نزد من حاضر می‏دید من تو را در همه‏جا موجود می‏دیدم.
(25)-و این‏چنین بود که تو را بدون سخن مخاطب قرار می‏دادم و موجودی را می‏دیدم که حضور نداشت.
(26)-ص/43
(27)-ذاریات/55
(28)-مدّثّر/49
(29)-مدّثّر/54
(30)-زخرف/44
(31)-آل عمران/191

مقالات مشابه

تحليل عرفاني مسئله لقاءالله از ديدگاه تفسير بيان السعاده

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمهدیه‌السادات مستقیمی, تهمینه قربان‌نیا

تحول مفهوم اساطیر الاولین در تفاسیر

نام نشریهعلوم قرآن و حدیث

نام نویسندهمحمدرضا حسنی جلیلیان

گونه شناسی روایات معناشناخت واژگان قرآنی

نام نشریهتفسیر اهل بیت (ع)

نام نویسندههادی حجت, عادله کوهی, علی‌اکبر فراتی

ویژگی های منبع لغوی در فهم معارف قرآن و حدیث

نام نشریهعلوم و معارف قرآن و حدیث

نام نویسندهمحمدحسن ربانی, محمد جواد حسنی

استشهادات قرآنی و حدیثی در کتاب «العین»

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهبهرام امانی چاکلی, سیده‌لیلا تقوی سنگدهی, افسانه کاظمی نوری

معناشناسی الفاظ قرآن در تفسیر مجمع البیان

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهفتحیه فتاحی‌زاده, فاطمه نظری